سال ۱۳۶۸ ایام امتحانات در مرکز تربیت معلم بودیم . هر روز با چشمانی نگران پای تلویزیون
می نشستیم و جویای حال حضرت امام (ره) بودیم .
بزرگ مردی که رفتنش را نمی توانستیبم باور کنیم .
کودکی و جوانی مان با عشق به دیدگانش ، به کلامش ، به بزرگیش و به مریدیش
گذشته بود .
ولی باید این رنج دوریش را قبول می کردیم .
صبح بعد از نماز بود و من مشغول مطالعه درس امتحان بودم ،که آقا سید رسول زنگ زد و با صدایی لرزان و گریه کنان رحلت حضرت امام را اطلاع داد .
دیگر هیچ اختیاری نداشتم . پدری را مرادی را مرجع و رهبری را از دست داده بودیم که به عشق
او زندگی می کردیم.
روح الله فریاد روزگار ما بود ، روح خدایی بود که به خدا پیوست .
"غرق عزادور عالم سراسر
قاره کیین میش محراب و منبر
سنه رهبر پیر و جوان آغلار
هامی قان آغلار هامی قان آغلار"
رحلت حضرت امام را به تمامی رهروان حقیقی اش تسلیت عرض می نمایم .