دفتر بودجه وزارت آموزش و پرورش

وبلاگ غیر رسمی دفتر بودجه و گروههای بودجه استانها

دفتر بودجه وزارت آموزش و پرورش

وبلاگ غیر رسمی دفتر بودجه و گروههای بودجه استانها

جان شیفته.....

جمعه 7 مرداد..

ساعت 22:00

شبکه یک قسمت آخر مختار نامه ....

حکایت یک دلدادگی . یا پایان یک عشق ...

داستان یک بازمانده که باید بازمانده باشد یا ماندگاری را فریاد زند ...

یا پایان غمبار رندی که تراژیک ترین حماسه بشر را دستاویز رسیدن به قدرت قرار داد ...

کدام یک را باور می کنید ؟

..

نمی دانم  به خاطر می آورید یا نه ( پخش سریال سلطان صاحبقران را از تلویزیون)-من به این خاطر آن را در اینجا یاد کردم که اولین سریال تاریخی بود که سنم می رسید و دنبالش می کردم ( زیاد از آتش بدون دود یا همان گلنوجا خوشم نمی آمد ) و به لحاظ سن وسال یه دوسالی از الان دختربزرگم کوچکتر بودم ...

در آن سالها هنگام فصد امیرکبیر - من پای سریال از خود بی خود شدم و گریستم - جمعه شب نیز بهارم در هنگام شهادت مختار ( منتقم کرار عاشورا) مثل ابر گریست و پرسید : بابا چرا صائب اینقدر راضی است؟ مختار انگار ناراحت نیست ؟ و آن یکی - دوتا ایرانی هم یه جورایی حالشون خوبه؛ چرا؟

پیش خودم به یاد آوردم سئوال 34 -5 سال پیشم را از پدرم ( چرا امیر ناراحت نیست یه جورایی اینگار راحت شده ) و به دخترم اینطور پاسخ دادم : منتهای آرزوی مختار این بود که در کربلا در کنار امام بجنگد و با امام شهید شود و همینطور بقیه - حالا که آنها مامور بودند به اذن خدا که عدالت دنیوی را در مورد اشقیای نینوا اجرا کنند چه سعادتی بالاتر از اینکه حسین گونه از دنیا بروند .

آری مختار به روایتهای گوناگون تاریخ شخصیتهای متعدد دارد اما یک نکته را نمی توان کتمان کرد و آن اینست : بعد از مختار دیگر کسی به خودش جرات نداد که علنا تیغ به روی ائمه شیعه کشد و این حداقل خدمت این بزرگوار به تشیع بود ...

و اما بعد ...

به لحاظ طراحی صحنه های جنگ و تلفیق بافت دراماتیک در صحنه های جنگی دوست دارم به میرباقری افتخار کنم چون ایشان با الهام مناسب از فیلمهای موفق این زمینه هالیوودی ( نماهای باز عمدتا شجاع دل و نماهای بسته و میانه عمدتا آخرین موهیکان ) آنها را بومی کرده و خوش تراش درآورده ( به صحنه های مرگ مختار یا کیان یا صائب و ...) و یا صحنه های رزم ابراهیم - مختار - صائب رجوع کنید .

به لحاظ محتوی نیز مختارنامه مانیفیست شیعه است و لزوم حفظ بصیرت علی وار در بزنگاه های تاریخی که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است .

تنها سکته این سریال به زعم بنده - دیالوگهاست - که در برخی اوقات اعوجاج دارد یعنی تکیه کلام های امروزی در میان یک میزانسن مربوط به 1400 سال پیش - این گفتارها در مورد همه اشخاص موردی وجود دارد اما وقتی به عبداله زبیر ( رضا کیانیان ) می رسیم ( علیرغم نقش آفرینی بی بدیل این بزرگوار ) توی ذوق می زند .

القصه شما بودجه ای لطفا به من خرده نگیرید که در این وانفسای کسری پاداش بازنشستگان من دست تنها چطور زدم به صحرای کربلا ......

بالاخره ایام صیام است و نزدیک افطار و من کمترین از همه شما بزرگواران التماس دعا دارم ...

نظرات 2 + ارسال نظر
وروجک سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:19 ب.ظ

نقدت از مختارنامه رو موافقم
گفتی ایام صیام به یاد اولین ماه رمضون افتادم
هر شب می گفتی می خوای خودت رو بسازی
خود سازی
خود سازی

سید محس آقامیری شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:15 ق.ظ

نقد جالبی است مهندس دستت درد نکنه ولی ای کاش نسل جدید ما کمی هم از مختار معرفت را یاد می گرفتند که به درد آخرتشان بخورد البته اگر به آخرت اعتقادی داشته باشند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد