یاد باد آن روزگاران یاد باد.
علی جان خود می دانی چقدر علاقه دارم در این صفحه ی خاموش ، فریاد درونیم را به تصویر بکشم و با برادران بودجه ایم سخن بگویم .
و هرازگاهی می بینم دوستی از جمع مان کوچ کرده و این برای حقیر خیلی سخت است .
نمی دانم این کلبه ی حقیرانه بودجه را چه کسی بنا کرد که اینچنین عندلیبان
در رفتنشان ،دل دوستان را می لرزانند.
همه ی رنج فراق به یک طرف ، اما گاهگاهی طوفان بی مروتی در این کلبه را تخته می کند آن دوسال سخت، بی حرمتی را به جان خریدیم ، چرا که نغمه های پرستوهای مانده در قفس دل آشنایان را نوازش می داد و ما هم دل خوش داشتیم که روزی این بند بکسلد. واین چنین هم شد و گلستان به سرو چمن خندید.
واین شادی صباحی طول نکشید و پس از حضور پرستوها در حرم آقا امام رضا "ع" دوباره به کلبه ی احزان برگشتیم.
دل را ز رضا بگیرم چه کنم؟
بی یاد رضا اگر بمیرم چه کنم ؟
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان رضا اگر نگیرم چه کنم؟
(این یاد بادی است از برادر رفیعی )
خلاصه آشنایی آمدو این فاصله را بدتر از آن دوسال سخت کرد . چرا که تعامل کاری در سنوات گذشته و آشنایی اش با نزاکت یاران بودجه ، با ما چنین کرد.
یاد دارم در زمان گذر از مرحله اول همه در کنار برادر نجیب مان "سیامک" ایستادیم. و با عزت و افتخار از مسیر سخت عبور کردیم .
و حالا در این مرحله نیز همه غریبانه دور این عزیز و آن عزیز حلقه زدیم .
تا بگذرد....
یاران یکی پس از دیگری از جمع ما جدا می شوند سید بزرگ و حیدری شاداب چه دیر آمدند و چه زود رفتند صدای حزین قرآن خواندن سید هنوز در کوش جانم یاد یاران را زنده می کند . آرزوی تندرستی و موفقیت را برای هردو دارم.
مگر می شود بزرگانی همچون حسین زاده ، شیرخانی، جهان سپاس ، قلی پور،حیدری،بختیاری، سعادتی، شفیعی،امانی و... را فراموش کرد؟
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
علی جان : می بینی که چرا نمی خواهم بنویسم. واقعا" خیلی سخت است که همه آنچه که می خواهم بنویسم باید mp3 ویا DVD کنم.