درحسرت یک نعره مستانه بمردیم ویران شوداین شهرکه میخانه ندارد
دیروزوقتی متوجه شدیم ابلاغ سیامک رازدندآنچنان شعفی دفتررافراگرفت که گویی ایران قطر را شش هیچ زده (البته بعدازرقص قطری هادراستادیوم آزادی )ولی این شخص اصلا به روی خودش نیاورد.
همینجا ازخدا خواستم
خدایا:ازآنچه بعنوان روح بزرگ به این مردعطا کردی
قطره ای دروجودم بچکان
واورا که هیچ علاقه ای به شناساندنش ندارد
به همه بشناسان
قدح چون دورماافتدبه هوشیاران مجلس ده
مرابگذارتاحیران بماندچشم درساقی
عزیز شمسایی