عصر شنبه تو اداره بودم دور و بر ساعت شش ...
تقریبا کارم تموم شده بود که مهر و فارس رو خواستم چک کنم ...
خبر عجیبی بود . خبر لرزیدن و لرزش زمین قبل ترش هم در مورد آذربایجانغربی نوشته بود و میاندوآب اما این یکی انگار فرق می کرد.
دقایقی بعد اخبار تکمیلی " 6.3 " ریشتر . ایندفعه باز هم لرزید اما دلم : قادر خوبه ؟ خانواده اش چطورن؟ آخه داره می گه (نوشته ):ورزقان و هریس و اهر ( موطن) قادر.
می گیرم: 0914...
اصلا انگار نه انگار یه جورایی خط موبایلش قطعه
دوباره می گیرم : فراقی رو باز هم . گوشی او نهاهم مثل قادر و نوذری انگار وصل به جایی نیست.
دلشوره می گیرتم ، تلویزیون هم که چیزی نمی گه اما مهر و فارس داره خبرهاشون شلوغ تر می شه از داخل اونها می شه صدای ضجه فرزندان بی مادر و شیون مادر بر فراز تل خاک به جا مانده از آنچه کاشانه اش بوده و بغض فرو خورده پدر را می شد حس کرد .
ساعت نزدیک هفت بود که بالاخره خط قادر راه داد : الو سلام کجایی ؟
. تو فضای باز ؟
. چی شده اونجا ، تبریز چطوره ؟
. همه بیرونن علی ، نمی دونه چه خبره
. یعنی تبریز هم لرزیده ؟
. آره حسابی ، من که تبریز رو اینجوری ندیدم.
( یه لحظه با خودم کلنجار می رم ، گفتم شاید نمی دونه مرکز زلزله اهر بوده اما دل به دریا زدم )
. راستی از اهر چه خبر ؟ خانواده ات خوبن ؟
. آره اونها هم خوبن ؟
دیگه مابقی تعارفات معمول بود و تماس رو قطع کردم .
اومدم خونه
به هر ترتیبی بود : شبکه سهند رو گرفتم و از اون شب تا به حال تلویزیون رو سهند قفل شده
انگار نه انگار که گوینده و گزارشگر و مصیبت زدگان آذری صحبت می کردند .
همه را متوجه می شدم .
فرزند زیر آوار مانده که دیگر زبان نمی خواهد .
یا آن زن و شوهر که در بزنگاه نهایی همه دیگر را برای ابد نگاه داشته اند .
.
.
.
دیشب اما گزارشگر سهند قیامت کرد . به روستاهایی هیق و ... از توابع هریس و غیره می رفت و اما همان گزارشگر به مناسبت نوروز به آن روستاها رفته بود و از بچه ها و ازدواج آنها گزارش گرفته بود و اکنون از کومه های خاک و مزار آنان ...
دفتر برنامه و بودجه این مصیبت را به همو طنان عزیزمان تسلیت گفته و به خصوص با همکاران بودجه آذربایجانشرقی ( قادر - فراقی - نوذری و جعفری) و همکارانشان در ورزقان و هریس و اهر اعلان همدردی می نماید .
علی جان قربان صفایت : فقط توبیداری و اسمان خدا ... در انتظار باران رحمت الهی هستیم
اگر کسی هیچی نمی گه دلیل بر این نیست که خوابه
نه برادر من خیلی ها بیدارن ولی قلم نوشتن ندارن