همکاران خراسان جنوبی مطلب بسیار جالبی نوشتند که دستشان درد نکند اما ذکر چند نکته برای آن مطلب خالی از لطف نیست
1- این پارادایم از آن دسته گویه هاست که از مقدمه ناقص نتیجه درست گرفته می شود بدین معنی که درست است که نام چندین دانشمند معروف آمده استدر ست است که این درصد گیری ها هست
اما نادرستی آن این است که در آن یک طبقه اجتماعی بخصوص با مجموعه ای از کشورها سنجیده می شود حال که آن طبفه اجتماعی بخصوص خود در کانتکس کشور خودش قرار می گیرد ( مثلا آن دانشمند یهودی و یا آن سطح میزان اختراع در وهله اول مربوط به کشور مثلا : آمریکا - سویس - آلمان یا اتریش بوده و به عبارت بهتر منابع این کشورها در اختیار جامعه یهودیان بعنوان یک شهروند خودش هم بوده که البته آنها از سهم خودشان هم جلوتر رفته اند که در بند بعدی خواهیم دید .
2- از نیمه های قرن نوزده میلادی به بعد نمی توان به درستی به یهودیان در کشورهای اروپایی اطلاق صرفا دینی داشت با هم ببینم چرا: بر اثر تحریف در آئین یهود و نفوذ نوعی از شریعت که به آن کابلا گفته می شود ( که اصلا مجال پرداختن به آن در اینجا نیست ولی حتما بیشتر از آن می نویسم ) یهودیان از قرون اولیه در نظامهای اجتماعی سایر جوامع ( و به خصوص جوامع غربی ) به صورت کاست مجزا در گتو ها( محلات مشخص ) زندگی می کردند که این مطلب در کشورهای خاور میانه خصوصا ایران اصلا وجود نداشت و آنان آزادانه در میان مسلمانان آشیان و آمد و شد داشتند .
خاصیت گتو زیستی چیست ؟ نوعی تربیت خشن و بسیار اقتصادی و نظام اسپارتی تعلیم و تربیت و در عین حال تربیت یک قوی به بهای فنا شدن کل خانواده به این معنا که هر خانواده بزرگ موظف بود که یک نخبه تحویل دهد و این به بهای نابود شدن خواهر ها و برادر ها و پسرعموها و ... هم بود اشکال نداشت ( سرزمین موعود = آندره وایدا)
3- در نیمه های قرن نوزدهم این تربیت با آموزه های جدیدی در هم آمیخت که به مدد آموزه های صهیونیسم بین الملل صورت جهانی پیدا کند .و جهان سرمایه داری غرب نیز همسو با این گرایش به یاری این جریان شتافت.
4- در تفکرات کابلا که قرابت نزدیکی با ( ماسونها) و ( ایلومینیشنها ) دارد . مناسک پیچیده و رمز گونه حرف اول را می زند و در عین حال این فرقه ها از دو تاکتیک پدافند غیر عامل بسیار بهره می برند: اختفا - اعوجاج.
اختفا : این فرقه ها یا صهیونیستها از طریق زبانهای رمز گونه و مناسک به شدت محرمانه و درونی شدن میان خودی و غیر خودی تمایز قایل شده و اعضا را با حمایت های به شدت رانت وار اصطلاحا یک شبه به راه صد ساله میبرند و تمام اینها کاملا محرمانه است .
اعوجاج : در عین حال برای اینکه رقبا را مقهور یا مسحور سازند . در مورد نیروی واقعی خود اطلاعات بزرگنمایی شده می دهند که این مسئله اگرچه کاملا در تناقض با مسئله بالاست اما به نحو شگفت انگیزی همسو است .
از گزاره های این موضوع :تمام دانشمندان جهان یا از ما هستند یا برای ما.
انسانهای غیر ما افراد کم خردی هستند و باید در خدمت ما باشند .
ما قادر به اجرای همه چیز در جهان هستیم .
معمار دنیای مدرن و کنونی ما هستیم ....
که این گزاره افراد فرهیخته غیر وابسته را از فکر تقابل با انها منصرف می سازد .
5- اما گزاره آخر بر می گردد به روند زیستی یک تمدن :
تمدنهایی که دارای ویژگیهای اصلی یک تمدن باشند اصولا از بین نمی روند بلکه با بازسازی خود روح تمدن خویش در تناسخ گونه در دنیایی دیگر می دمند :
نمونه آن تمدن هلنی :خاستگاه اصلی آن جزایر مدیترانه و دریای اژه - 7000 سال قبل از میلاد
حرکت به سمت خاک اصلی یونان - آتن
پخش در شبه جزیره یونان - اسپارت و مقدونیه
پخش در اطراف مدیترانه- کارتاژ و بطلمیوسیان مصر و سنگ بنای اولیه روم
تناسخ به تمدن روم - امپراطوری روم
ضربه از تمدن سامی تناسخ به تمدن مسیحیت - روم شرقی( بیزانس) و روم
قرون وسطی - اسکولاستیک و کاتولیسییم
و.....
در نهایت تمدن فعلی انگلوساکسون مدرن که لایف استایل غربی را مدیریت می کند .
در هر دوره که به آن نگاه کنیم نوعی ماتریالیسم و عقل گرایی مفرط و اصالت دنیا در آن به چشم می خورد که اصل اولیه تمدن هلنی به شمار می رود که در تمام مقاطع این تمدن وجود داشته است گیریم که در قرون وسطی جلوه رویه ای آن عوض شده بود و از صحنه به پشت صحنه انتقال پیدا کرده بود ( رجوع به برخورد اولیه کلیسا با سنت فرانچسکو و ... )
البته نمونه ها و استثنا نیز وجود دارد ولی قالب همین است و در این سیر تمدن که میتوان به ضربان - دم و بازدم و یا انبساط و انقباض تعبیر کرد دچار قبض و یا بسطهای می شود .
در دوران شکوفایی آن داریم : امپراطوری روم - امپراطوری بریتانیا - حکومت شارلمانی
و در دوران قبض آن : قرون وسطی - ایتالیای ملوک طوایفی - بریتانیای کرامول ....
پس می بینیم که این عصر درخشان تمدن غرب ( یا همان هلنی ) الان در دوره بسط یک تمدن است
در تمدن اسلامی : نمونه درخشان آن امپراطوریهای سامانی - غزنوی و سلجوقی و عثمانی که علم و ادب اسلامی از هر جهت در اوج بودند و شاه بی این حوزه تمدن را که تمام دانشمندان و تاریخ شناسان برآن وقوف دارند : تمدن اندلس است که از حیث دانش پروری و علم پژوهی و کشور داری یگانه روزگار بود و از قضا به سبب خیانت همین یهودیان که آزادانه اجازه فعالیت داشتند از پا درآمد و امپراطوریهای اسپانیا و پرتقال و کشورگشاییهایشان به مدد همین پیشرفت تمدن اندلس ( در دریانوردی و نجوم و جغرافیا )بدان پایه رسیدند .
نتیجه گیری : اینکه ما اینیم و یهودیان آن صرفا برآیند یک سری اتفاقات ناگزیر در طول تاریخ است که البته و یقینا نتیجه گیری بسیار درست نویسنده نتیجه ای بس منطقی و دانش ندوزی یگانه راه پیشرفت همه جوامع علی الخصوص مسلمانان است .
زائر غریب
مهندس عنوان پست رو درست کن