دفتر بودجه وزارت آموزش و پرورش

وبلاگ غیر رسمی دفتر بودجه و گروههای بودجه استانها

دفتر بودجه وزارت آموزش و پرورش

وبلاگ غیر رسمی دفتر بودجه و گروههای بودجه استانها

تبریک انتصاب

جناب آقای آروین  

پیوستن حضرتعالی به گروه بزرگ بودجه را خوشامد می گویم آرزوی توفیق برای شمارا از خداوند منان مسئلت دارم .به امید زیارت حضرتعالی  

عرض تسلیت

هوالباقی

جناب آقای نوری مدیر کل محترم بودجه

مصیبت وارده به حضرتعالی در از دست دادن تکیه گاه محبت و دوستی را تسلیت عرض نموده از خداوند متعال غفران الهی برای آن مرحوم و صبر جزیل برای شما و خانواده محترم مسئلت داریم ما را در غم خود شریک بدانید .

اداره بودجه خراسان شمالی

تقدیر وتشکر

از زحمات کلیه دست اندرکاران برگزاری دوره علی الخصوص مدیر کل محترم بودجه جناب آقای نوری  ،معاون بودجه جناب آقای ابوالقاسمی ، کارشناس مسئول بودجه استانها جناب آقای شمسائی  و مسئول محترم دفتر مدیر کل جناب رجائی و جناب آقای مهندس مهاجرانی که شبانه روزی در برگزاری هرچه بهتر این دوره  زحمت کشیده اند صمیمانه تشکر و قدر دانی می نمائیم .

لطیفه

روز مرد است و عجب! کادوی ما نایاب است

گر چه این دُر گرانقدر همان جوراب! است

چند قانون ساده برای شاد بودن

 قلبت را از نفرت آزاد کن
ذهنت را از نگرانی آزاد کن
ساده زندگی کن
بیشتر بخشش کن
کمتر انتظار داشته باش

کدام آدینه

کدام آدینه؟


چه خواهد کرد با من شیه ی اسب ظهور اینجا؟

تب کوه و هیاهوی پلنگان جسور اینجا

 

سرم پایین می افتد روی دوش شهر می گریم

چه خواهد شد خدایا ساعت صبح ظهور اینجا؟

 

نرید ان نمن... دارد می آید شب، که می خواند؟

عصایت را بزن بر کوچه های سوت و کور اینجا

 

می آشوبد سکوت شهر را مردی که می خواند

تمام سفر تورات و مزامیر زبور اینجا

 

پیاپی می پرد پلک سپیداران و می پرسند

می آید از کدامین جاده صعب العبور اینجا؟

 

نفس های قیامت را که حس کردیم می پیچد

طنین صوراسرافیل در اهل قبور اینجا

 

زنی در کوچه مان با منقل اسپند می چرخد

که بادا تا ابد چشم حسودان تو کوراینجا

 

زمستان است، بدجور ارغوان ها بی تو خشکیدند

و دارند از تو شب بوها تقاضای عبور اینجا

 

ظهورت حتمی است ای مهربان، فردا تماشایی ست

بهار اینجا، گلاب اینجا، غزل اینجا و شور اینجا

 

و بر اندوه دریا می کشد د ستی و خواهد داد

سلامی هم به حتی ماهی تنگ بلور اینجا

 

ورای قله قاف است این شعرم که می ریزد

پر سیمرغ از لای تمامی سطور اینجا

 

هزار آیینه را انگورهای عسکری در دست

قدح سربسته دارد آخرین تاک صبور اینجا

 

کدام آدینه می گویند خونخواه حسین آمد؟

بیابان و رجزهای سواران غیور اینجا

خاطره یک زنگ تفریح

 

خاطره یک زنگ تفریح

زنگ تفریح، هم زنگ تفریح های قدیم. وسط های کلاس که می شد گوشها را تیز می کردیم و گوش به زنگ صدای زنگ بودیم. یک بار وسط کلاس، اشتباهی زنگ خورد، بچه ها مثل فشنگی که از تفنگ در کرده باشند از کلاس بیرون پریدند. و در یک چشم بهم زدن کلاس مثل سر بی موی دبیر تاریخ جغرافی مان خالی شد. بچه‌ها این فرصت طلایی را که به ندرت اتفاق می‌افتد، حاضر نبودند از دست بدهند. اما شیرینی این اتفاق هنوز بیخ دندان‌مان درست مزه نکرده بود که سر کله‌ی دو ناظم مدرسه با ترکه‌های یک متر و نیمشان، پیدا شد تا ما را به زبان خوش!! به سمت کلاسها هدایت کنند. ولی نه توپ و تشر ناظم‌ها راه به جایی می برد و نه ترکه‌های بلند یک متر و نیمی‌شان دانش آموزی را به کلاس درس هدایت می‌کرد. بچه‌ها در غیب شدن دست اجنه را از پشت بسته بودند. یکی از دانش آموزان مانند گربه از درخت چنار گوشه حیاط مدرسه بالا رفته و مثل کلاغ روی یکی از شاخه های آن نشسته بود.

حیاط دبیرستانی که در آن درس می‌خواندیم بسیار بزرگ بود و دور تا دور آن، جوی آب پهنی قرار داشت که در دو طرف جو درختان چناز و تبریزی و  سپیدار کاشته بودند. یکی از ناظم‌ها که متوجه دانش‌آموز روی درخت شده بود، کره‌خر گویان با ترکه به او اشاره کرد و به طرف درختی که دانش‌آموز بخت برگشته روی آن بود خیز برداشت. ولی از جوی آب غافل مانده‌ بود، تعادلش را از دست داد و  به درون جوی آب در غلطید. ترس، صدای خنده‌ها را فرو می‌خورد. و هریک از بچه‌ها تلاش می‌کرد به نحوی جلوی خنده‌ی خود را بگیرد.

با افتادن ناظم به جوی آب زنگ تفریح ادامه پیدا کرد ولی دانش‌آموزی که از درخت بالا رفته‌بود سه روز تمام پشت در دفتر مدرسه ایستاده بود و از زحمت کلاس رفتن خلاص شده بود.

تبریک اعیاد شعبانیه

ساحل دل
اعیاد شعبانیه

ایــام نشـاط و شـور امـت آمــد
هنگام سرور و اخذ حاجت آمد

روز سـه و چهــار و پنج مــاه شعبــــان 
از جـانـب حـق سـه پیـک رحمـت آمــــــد

میلاد حسین است و اباالفضل و علی 
یعنـی کــــه سـه منشـاء سعــادت آمــد

آن ماه که ماه حاجتش میخواننــد
ما بیـن دو خـورشیـد امـامـت آمد

نـــور ابـــدی و ازلـــی میـــآیـــــد
بــر عـالــم ایجاد ولی میــــآیــــــد

مجموعه حسن و عشق وایثار و کرم 
یعنــی کــه حسیــن بــن علــــی میـآیـــد




میـلاد با سعــادت

سومین امام معصوم ، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ، سرور آزادگان جهان

حضرت ابوالفضل العباس (ع)، سمبل مقاومت و وفاداری در راه آرمان مقدس جهاد فی سبیل الله و پرچم گذشت و فداکارى و جانبازى در صحراى کربلا و روز جانباز

 زینت عبادت کنندگان و سرور نیایشگران، معصوم چهارم حضرت امام على بن الحسین(ع)

بر  مسلمین جهان مبارک باد

سلام بر رشادت دستان حیدری ات!
سلام بر توفندگی شمشیر ذوالفقارت !
سلام بر جانبازی و عشق و برادری ات !
سلام بر تو ای زیباترین واژه قاموس فروتنی !
سلام بر تو و بر دستان آب آورت !
سلام بر لبان خشکیده ات که سرچشمه آب بقاست و آب را در حسرت جرعه ای از خنکای خود وانهاده است! خاک بوی بهشت می گیرد، آسمان، پایین می آید و خانه مرتضی (ع) را به آغوش می کشد. نوزادی مبارک پا بر ابرهای احساس می گذارد.

در ادامه مطلب برادر بزرگوارم علی در باره تفاوت انسانها

 با عرض پوزش از وقفه بوجود آمده در ارتباط با وبلاگ 

انسانها شخصیتهای مختلفی دارند و برخورد با آنها متفاوت است به ادامه مطلب توجه فرمائید..

ادامه مطلب ...