دفتر بودجه وزارت آموزش و پرورش

وبلاگ غیر رسمی دفتر بودجه و گروههای بودجه استانها

دفتر بودجه وزارت آموزش و پرورش

وبلاگ غیر رسمی دفتر بودجه و گروههای بودجه استانها

داستان کشیدن تابلوی معروف

داستان کشیدن تابلوی معروف "شام آخر" توسط "لئوناردو داوینچی"‌ حکایت شنیدنی و جالبی دارد . اتفاقی که در فرایند کشیدن تابلو رخ داد، به اندازة خود تابلو از اهمیت برخوردار است.


ادامه مطلب ...

داستان

 مردی روی نیمکتی پارکی نشسته بود و هسته های سیب را میخورد . بغل دستی اش با تعجب به او نگاه کرد بالاخره طاقت نیاورد و پرسید : 

-  خوردن هسته سیب چه فایده ای دارد؟

-  عقل آدم را زیاد می کند .

-  واقعا ؟

-  میتوانید امتحان کنید . من به  شما دو عدد از آنها را به قیمت پنج مارک می فروشم .

-  مرد پول را پرداخت و مشغول جویدن هسته های سیب شد . پس از مدتی با لحنی طلبکارانه گفت : شما سرم را کلاه گذاشتید . با این پول میتوانستم چند کیلو سیب بخرم .

-  می بینید دارد اثر می کند

داستان

روزی هیزم شکنی در یک شرکت چوب بری دنبال کار می گشت و نهایتا" توانست برای خودش کاری پیدا کند.

ادامه مطلب ...

شعر

گفتند کدامین عشق ؟ گفتیم صمیمانه
گفتند که دوستی چه ؟ گفتیم رفیقانه
گفتند سخن را چه ؟     گفتیم  ادیبانه
گفتند به کوی دوست ؟  گفتیم ذلیلانه
گفتند که دنیا چه  ؟  گفتیم نمی مانه
گفتند کدامین مرگ ؟   گفتیم غریبانه

شعر

گفتی که هر کس یک نظر بیند مرا، جان میدهد

 

 من هم  به جان در خدمتم گر یک نظر بینم تو را

 

 روزی صد بار آیم به کوی تو آشنا گردی به من

  

هر بار از بار دگر، بیگانه تر بینم تو را

دروغ

مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:”عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم”

ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن

ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار

زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد..

هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.

همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟

مرد گفت :”بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟”

جواب زن خیلی جالب بود…

زن جواب داد: لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.

زکات گرفتن علی (ع)

سفارشى از آن حضرت (ع ) آن را براى کسى مى نوشت که به گرفتن زکاتش مى فرستاد.جمله هایى از آن را در اینجامى آوریم تا همگان بدانند که على (ع ) ستون حق را برپاى مى داشت و نشانه هاى عدالت را در کارهاى خرد و کلان و کلى و جزئى آشکار مى نمود:

ادامه مطلب ...

از امیرالمؤ منین معنى ایمان را پرسیدند، فرمود:

شکیبایى را نیز چهار شعبه است : شوق و ترس و پارسایى و انتظار. پس ، هر که در او شوق بهشت باشد، باید که از شهوات دورى جوید و هر که از آتش دوزخ ترسد، باید که از محرمات اجتناب کند، و هر که در دنیا پارسایى گزیند، تحمل مصیبتها بر وى آسان شود و هر که در انتظار مرگ باشد، به کارهاى نیک شتاب کند.

ادامه مطلب ...

هر کس صورت مادر را ببوسد...


ابن عباس از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند که :
(( ((من قبل بین عینى امه کان له سترا من النار)) ))
هر کسى که میان دو چشم مادرش را ببوسد این عملش سپر و مانعى مى گردد بین او و آتش جهنم .
و در کتاب شرعة الاسلام آمده که :
(( ((من قبل رجلى امه فکانما قبل عتبة الکعبه ))))
هر کسى پاى مادرش را ببوسد گویا آستانه کعبه را بوسیده

سخنانی از حضرت علی (ْع

) (قسمت دوم)

 

  • قناعت پیشه کردن، از عزت نفس است.

 

  • احمق ترین خلق کسی است که خود را عاقلترین خلق بداند.

 

ادامه مطلب ...