دفتر بودجه وزارت آموزش و پرورش

وبلاگ غیر رسمی دفتر بودجه و گروههای بودجه استانها

دفتر بودجه وزارت آموزش و پرورش

وبلاگ غیر رسمی دفتر بودجه و گروههای بودجه استانها

هفت وادی سلوک با در چشم باد جعفری جوزانی

دیشب بار دیگر مسعود جعفری جوزانی غافلگیرم کرد و

انگار عادتش شده که در این هفت - هشت ماهه هر از چندی نفس را در سینه حبس کند

اما مفصل ماجرا

ادامه مطلب ...

پیام دوست خوبم - آقای آهنی

شنبه 8 خرداد ماه سال 1389 ساعت 13:49
ارسال کننده سید جواد آهنی
عنوان نامه تقدیر و امتنان
متن نامه تحیات و سپاس .
همراه داشتن برادران و نازنینانی همچون جناب آقای علی مهاجرانی دوست و همکار معززم و سروران دیگر همچون آقایان : نوری ُ ابوالقاسمی ُ شمسایی ُ عنایتی ُ باقی زاده و ...
عجب فولی مرتکب شدم که ناگزیر به ذکر اسامی گشتم . کار بسیار سخت شد !
همه خوبان گرانسنگ مجموعه ستاد علی الخصوص سروران دفتر بودجه مقصود نظرم بودند .
بی تکلف و بدون ریا همگی کانون پر طراوت مهر ُ صفا ُ همراهی و صبوری اند .
ایزدا عزیزانی دارم که شایسته محبتند ُ یادشان مایه آرامش ُ آنان جلوه حقیقی عشقند ُ ایشان در میان خلق معدن خیرند و دارنده پاکترین خصائل .
الهی آنان را اکرام نما و بر صفات نیکشان بیفزای ُ از گناهانشان در گذر و سلامتشان بدار .
آمین یارب العالمین
پوزش از تصدیع اوقات
به امید زیارت

درود بر اخلاق مداری

مایه مباهات است که تعامل بین مولفین محترم این وب نوشت بدین اندازه زیاد است

و بنده اگر تبادل سخنی انجام می دهم صرفا نقش

نقش سرایداری است

که حتی اگر به رهگذری

نشان خودش را بازمی گویم

نه از برای شحنه گی است

که عیار واری گوشه می زنم

که هنر عیاران را طراران و راهزنان نیز دانند

لیک

آنان رسم

عیاری را ندانند .

درود بر قادر بزرگ و بهنام جان عزیز و حاچ آقا یونسی عزیزتر از جانم.

چله مان بسر رسید

چله نشینی نقطه کمال بوده و چون چهل روز از ریاضت گذر می شده حقایق بر سالک روشن می گردید

سی و هشت روز از آغاز این وب نوشت می گذرد و چون چله به آدینه افتد مجال نوشتار نیست لاجرم کنون سیاهه می نگارم چون صبر به غلیان آمده ....

این تاک فشان را کمتر از چهل روز پیش پروردیم  اصلا در دورترین آرزو های محال ذهن هم انگار نمی آوردیم که چنین باده مردافکن هفتاد ساله شود.

دست مریزاد که البته جز این هم انتظار نبود از شما فرهیختگان و خردورزان

و من سقف کوتاه برای توقع خویش بنا کرده بودم که چه زود و نیکو فروریخت و ..

آموختم که توقع و انتظار... تا ندارد و چون انسان حریفت است

بی نهایت هم کم است .

پس فاش تر می گویم :

ادامه مطلب ...

در هامش من مسلمان استان قم ....

بلغ العلی بکماله

کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله
صلوا علیه و آله
به سبب کمالش به بلندی رسید،
با روی نکوی خود تیرگی ها را برطرف ساخت،
همه ی روشهایش نکوست،
بر او و خویشانش درود باد
His perfection procured exaltation
His beauty dispelled the darkness
All his attributes were good ones
Pray for him, and for his family
منقبت رسول اله (ص ) را از جایی برگرفتم که خدایش حفظ کناد اما مطلب خودم را در ادامه می آورم( شاید جایگاه این نوشتار در وبلاگ خودم بود اما آنرا اینجا می آورم چون نوشته سخت جانسوز و اثر گذاربود )
ادامه مطلب ...

خوش آمد گویی به دو استان

۱- قادر جان سلام

یاشاسین آذربایجان

خوش آمدی و محکم

ولی از یک چیز تعجب کردم که چه نکته ای رو

روی هوا زدی

تاسی من در نوشتار

از بزرگمرد تاریخ طنز مکتوب ایران زمین

روح آن مرحوم غرق رحمت باد و

احسنت بر تو باد

2 -سلام بر دوستان

استان سرسبز گلستان

مطلب نوشتاری این دوستان

بسیار بجا و شیوا بود

حس زیبای گوناگونی....

بودن با دوستان و در کنار همکارانی که از اقصی نقاط کشور هستند به فرد احساس تکثر و پویایی عطا می کند ( صرف نظر از زمینه کاری ) و این پویایی هم در جغرافیاست و هم در تاریخ - هم سیر آفاق است و هم سفر در انفس و تلون هم در اینجاست ( متاسفانه در ادبیات فارسی تلون در جای فرصت طلبی نشسته است لیک مراد من در اینجا گونه گونی یا رنگ در رنگی است )...

باری هم اکنون بسزاست که وبلاگمان را کمی شخصی تر کنیم ..

نه آنکه از مطالبی که به زیبایی و به جا پست می کنیم - بکاهیم نه . بلکه برآن از خود نیز اضافه کنیم که این خود آوری نه خود آرایی یا نارسیسیسم است و نه لاف به گزاف. که. عرضه در بازاری است که خریدار دارد : قدر زر زرگر شناسد - قدر گوهر گوهری ....

پس دوستان بجنوردی : دست بکار شوید و بنویسید در این وب نوشت از کوچ کرمانجها - از دلاوریهای ترکهای شمال خراسان - از آداب و رسوم خطه راز و جرگلان و از هنر مانه و سملقان که - گرچه کلیدر به لحاظ جغرافیا در خراسان رضوی است اما گویا سنن و آداب کردهای شمال خراسان با کلیدر جاودانه شده اند .

و دوستان مسجده انبیا و ام القرای اوصیا و مجاورین دخت باب الحوائج و اخت غریب الغربا  بی بی معصومه زهرا (س) .

درنوردید افقهای مادی و بنگارید از کرامات و وصایای آن دیار .

از دوستان دیگر هم اینگونه انتظار داشتن پندار بیهوده نیست که همه سروران مجال فرصت می خواهند که عنان از قلم برگیرند .

یاحق

یاد باد آن روزگاران یاد باد....

در خلالی چند سالی که افتخار خدمتگذاری به همکاران بودجه استانها را داشته ام بسیار پیش آمده که در استانها ملتزم رکاب همکارانم باشم و اما خیلی کم پیش آمده که این ملازمت را منقش نمایم ( اعم از فتوگراف سنتی یا دیجیتال ) باری تصادفا تورقی در رایانه می زدم که نقشهایی دیدم و به شوق آمدم که این اندک را اگر دوستان قابل بدانند به رسم ادب در ادامه پیشکش می کنم .

تقاضای من اکنون این است که بسیاری از دوستان سفرها و سمینارها را به رسم عادت منقش دارند اینجا همان جایی است که بسزاست اگر دیدگان ما را نیز به هنر خود مزین فرماید پس عکسهای بنده صرفا فتح بابی است و خط معوجی است در پیش اساتید ....

ادامه مطلب ...

شوق وصال

گوینده یکی از برنامه های زنده تلویزیون مطلبی را گفت که حیف است مکتوب نشود :

امید و آرزو هنگامی که درونی شوند هدف خواهند شد و رسیدن به آن شعفی دارد غیر قابل توصیف و شاهد آن هم این روایت است :

خورخه لویس بورخس بزرگترین نویسنده آمریکای لاتین و پدر سبک رئالیسم جادویی و کسی که به ۳۰ زبان داستان نوشت و ۸۰ زبان دنیا را ( منجمله عربی و فارسی را ) به روانی می دانست در دهه ۸۰ عمرش جهت مراسمی که به افتخارش ترتیب داده بودند به کشور مکزیک دعوت شد . سخنرانیهاو افتتاحیه و نشانهای مختلف و برنامه های متنوع و مجلل ..... در اواسط اینهمه برنامه فشرده بورخس به میزبانانش گفت من از شما خواسته ای دارم و اجابتش را خواستارم .

میزبانان خوشحال که بزرگمرد از آنان چه می خواهد ...

بورخس گفت: مرا به دیدار اهرام ببرید ( توضیح : در جنوب مکزیک و شمال گواتمالا اهرام زیادی وجود دارد که متعلق به تمدن مایا بوده است و دقت نجومی در ساخت آنها به کار رفته و تاریخ ساخت آنان بین ۱۲۰۰ تا ۸۰۰ سال پیش است و سنخیت آنان با اهرام مصر هم شگفت انگیز است- فیلم ۲۰۱۲ هم به آن اشاره دارد ) میزبانان گفتند رفتن به آن جنگلهای صعب العبور و مناطق نا امن سرخپوستان عصیانگر برای پیرمردی چون شما توانفرساست و بورخس نپذیرفت .

سرانجام میزبانان مجاب شدو بعد از سفری سخت بورخس را به دیدار اهرام بردند بورخس از جمع جدا شد و چند ساعت محو تماشا و نگریستن به اهرام گردید و سپس از شوق گریه کرد و گفت این دیداری بودکه از زمان کودکی و نوجوانی سخت طالب آن بودم و از شما متشکرم که در واپسین سالها مرا به این وصال رساندید.

ومیزبانان سخت شگفت زده اینهمه شوق شدند چون نکته در اینجا بود که بورخس نابینای کامل بود .

مهم دیدن به چشم سر نیست

مهم شوق حضور است و شور وصال است

بابد افتخار کرد به اینچنین همکارانی

دیروز به سبب فوت یکی از اقوام در ساعت ۱۰ صبح عازم شهرستان شدم

کمی بعد آقای دروگری تماس داشتند که فرم ارسال شده اشکالاتی دارد و چون عزیز شمسایی هم بیمار بود . خود آقای دروگری آستین بالا زده فرم را تصحیح و به دفتر ایمیل کردند.

منهم به یکی از دوستان ( مهدی مرتضوی ) گفتم که آمد و فایل درست را درسایت قرار داد و از چند استان هم صحت آن را تائید گرفت . و تمام اینها در حالی بود که من در اتوبوس به سمت شهرستان می رفتم . در این لحظات بود که خدا را هزاران بار شکر کردم که من افتخار خدمتگذاری به همکارانی اینقدر هوشیار - دلسوز و پی گیری در سراسر کشور را دارم . جا دارد که از این همکاران به سبب پی گیری هایشان تشکر کنم :

آقای دروگری تبریز - آقای گلستانی ارومیه - آقای آقامحمدیان اردبیل - آقای آهنی قزوین - آقای کامیاب فر اهواز - آقای جعفری بوشهر - سید موسوی خرم آباد - آقای نصیری مشهد - آقای رضایی بجنورد - آقای آقامیری قم و جناب زمانی اصفهان که صمیمانه پی گیر بودند.

یک خیر مهم دیگر : دوست خوبمان آقای داریوش نصیری از استان خراسان رضوی از جمع بودجه ها جدا شده و معاون امورمالی استان خراسان رضوی شدند انشاء اله در پست جدید موفق باشند و صدالبته که با ما در ارتباط خواهند بود چون یکی از نویسندگان این وبلاگ هستند .